C.C. Baxter: The mirror... it's broken
Fran Kubelik: Yes, I know. I like it that way. Makes me look the way I feel
C.C. Baxter: You hear what I said, Miss Kubelik? I absolutely adore you
Fran Kubelik: Shut up and deal
کاش می دونستم نظر کسايي مثل بيلی وايلدر و جک لمون در مورد کمدی ها, يا به طور کلی فيلم های اين دور و زمونه چي می تونست باشه. فيلم هايي که اون موقع پرطرفدار بودن و اون هايي که الان ملت دارن براشون خودکشی می کنن. ارزش دهی نمی کنم. فقط می بينم که مفهوم خيلی چيزها عجيب عوض می شه, تعريف کمدی, تعريف درام. باز هم ياد رمان آهستگی ميلان کوندرا می افتم. درام و کمدی بسيييييييار ظريف آپارتمان يا کمدی سياه دکتر استرنج لاو رو با فيلم هايي که اين تابستون توی سينما توی پرده ی 22 در 16متری ديدم مقايسه می کنم. به قول آقای ساعتی, معلم عزيز زبان انگليسی مدرسه. Things change. چقدر به نظرم اين جمله بديهی و احمقانه می اومد در 16 سالگی. الان هر چی بيشتر می گذره تحمل کردنش برام مشکل تر و مشکل تر می شه. با وجود اين که من هم به دوران کلاسيک تعلق ندارم ولی گاهی وقتی فيلم ها و موسيقی و فضاهای اون دوران (حتی زندگی علمی! هنری! و...)رو می بينم و می شنوم در مقايسه با المان های سرعت, مسابقه و سطحی گرايي توی تک تک جنبه های زندگی الان, دلم برای دورانی که هيچ وقت توش نبودم تنگ می شه. يا شايد هم اون دوران فقط توی فيلم ها و در واقع توی ذهن هنرمندها وجود داشتن و دارن و من مثل هميشه توی يک رويا به سر می برم. يک رويای هنری!
۲ نظر:
in jomla ro bishtar doost daram!"Even changes change" .yadame zamani ke kanoon boodam 2 ta filme amuzehsi too sh pakhsh mishod, magic music man baraye koodakan. dan richard baraye bozorgsalan!.cheghadr in basharo doost dashtam!omidvarma hamchenan zende bashe!
kamelan movafegham!
ارسال یک نظر