۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه

Define Festival







چند روز پيش کارتون WALL.E رو ديدم. جدای از نبوغ فراوانی که توی فيلم به کار رفته بود, يه قسمتيش ديروز دوباره توجه م رو جلب کرد. توی فيلم, يک گروه از آدم ها به فضا فرستاده می شن تا زمين پاکسازی شه و بعد برگردن, زمين هيچ وقت پاکسازی نميشه و اون ها هيچ وقت برنمی گردن و بعد از پونصد سال زندگی روباتيک در فضا حتی راه رفتن هم يادشون می ره و تماس اتفاقی دست های يه زن و مرد متعجب و هيجان زده شون می کنه. کاپيتان سفينه که از همه هيجان زده تره مرتب از کامپيوتر مرکزی معنی کلمه های بديهی مختلف رو می پرسه و با اشتياق تمام می گه Define Earth, Define Sea, Define Dancing و کامپيوتر براش اين کلمات رو تعريف می کنه در حالی که روبات ها توی فضا کاملاً کودک وار مشغول رقصيدن و تجربه ی عشق هستن.

فستيوال جاز مونترال از قرار معلوم بزرگترين فستيوال جاز دنياست و سالانه بيشتر از دو ميليون بازديد کننده داره و حدود پونصد تا کنسرت در طی ده روز فستيوال برگزار می شه که سيصد و پنجاه تاش توی فضای باز و مجانيه. Stageهای بزرگ و کوچيک توی يه قسمت بزرگ از داون تاون که به کلی برای فستيوال بسته شده، عَلَم شدن و گروه های مختلف از همه جای دنيا انواع موسيقی رو به اسم جاز برات می نوازن و تمام تلاششون رو می کنن که شادت کنن و (زبونم لال زبونم لال) برقصوننت. خوبی Stageهای بزرگ اينه که می شه اونجا آدم های معروف رو ديد و موسيقی شون و بداهه نوازی هاشون رو زنده شنيد و لذت برد. خوبی Stageهای کوچيک اينه که حتی نياز به بلندگو و ميکروفون هم نيست. انقدر با نوازنده ها نزديک و خودمونی هستی که انگار نه انگار يه کنسرت داره اجرا می شه. شايد هم خاصيت خودمونی بودن و مردمی بودن ذاتی جاز باشه که باعث اين نزديکی می شه. بگذريم. ديروز با موبايل يک دوست موفق شدم اين صحنه رو در طی اجرای يه قطعه ی Swing شکار کنم (به گروه های سنی رقاص ها دقت کنين!!). با ديدن اين صحنه بود که متوجه شدم کلمه ی فستيوال از اون کلمه هائيه که برای من و به طور کلی برای نسل من معنيش رو از داده. شب وقتی برگشتم خونه توی Google زدم Define: Festival :

A day or period of time set aside for feasting and celebration

۳ نظر:

lili گفت...

پس قربون دست بزن دیفاین فرندشیپ...دیفاین لایف
دیفاین...هپینس
و در آخر دیفاین هوپ

Raminia گفت...

کاملا موافقم! ممنونم از نوشته... من را یاد شب سال نو میلادی انداخت و با چهار شنبه سوری هایمان در تهران مقایسه اش می کردم(((: شادی کردن را یاد نگرفتیم.

برلینی گفت...

kasra mahshar bood rastesh kheili vaghte ke be in ghazie fekr mikardam