ناگهان به خودم می آم و متوجه می شم که وسط یه کنسرت Irish punk ایستادم و در حالی که افراد کنارم هیچ کدوم سر جاشون (بعضی ها حتی روی دوپاشون، به فیلم دقت کنین!) بند نیستن من دارم در مورد امکان ساخت پلیمر آدامس تثبیت شده با گروه های شبه قندی و اثر احتمالیش روی بیان گیرنده های چشایی فکر می کنم...
۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه
punk scientist
آدامس رو که سمت چپ دهنم پشت دندون هام جاسازی کردم با زبون به داخل دهنم برمیگردونم و شروع به جویدن می کنم، از شیرین بودنش متعجب می شم و به سرعت توی ذهنم شروع می کنم به فرضیه سازی کردن...شاید زیاد نجویدمش قبل از اینکه جاسازیش کنم، شاید نوشیدن آبجو همزمان باعث شده که به نظر شیرین برسه، شاید ...راستی چقدر جالب می شه اگه بشه روی پلیمر آدامس یه سری گروه های قندی یا طعم دهنده ثابت کرد، به شکلی که پیوندش هیدرولیز نشه و طعم آدامس همیشه بمونه (ر.ک. چارلی و کارخانه ی شکلات سازی!) بعد با خودم فکر می کنم در اون صورت احتمالاً در اثر جویدن طولانی مدت گیرنده های چشایی بهش عادت کنن و باز هم اثرش از بین بره. اصلاً ممکنه باعث تغییر میزان بیان ژن گیرنده ها بشه و در نتیجه جویدن طولانی مدتش روی مزه ی غذاها تاثیر بذاره...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
جوگیر شدیم!!
قربانت گردم جوّی بود بس گیرا!
ارسال یک نظر