۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

Free hugs

از سيزدهم فروردين تا حالا. کاش يکی از اين ها رو توی خيابون ببينم و دق دلی خودم رو در بيارم! وقتی که خيلی اوقات خصوصاً موقع خوندن بی بی سی فارسی (کاری که بايد ترک کنم) فکرم (علاوه بر آزمايش ها و نمونه ها و سلول ها و انگل ها و پروتئين ها و آنتی بادی ها) به گسترش خشونت و نفرت توی دنيا می گذره, دونستن اين که بعضی فرايندها هست که دست کم يه ذره کفه ی محبت رو فشار می ده خيلی احساس خوشاينديه. ممنون از مهرنوش!

پ.ن. بدجوری دارم قلقلک می شم در آينده ی نزديک اين کار رو دسته جمعی انجام بدم. خسته شدم از >:D<

۲ نظر:

Golabatoon Jan گفت...

خب. چرا خودتون عضوي از كمپين نمي شين!بابت لينك مرسي!خيلي جالب بود!

Tracker گفت...

اين "خسته شدم از >:D<"-ت رو انقدر پايه ام كه نگو! احساس مي كنم يكي هست كه من رو مي فهمه در اين زمينه! HUG !